کتاب «آینههای بیصدا» حاوی خاطرات همسران شهدای شهرستان خرمدره از توابع استان زنجان امسال روانه بازار شد. این کتاب به کوشش معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان و نشر شاهد به چاپ رسید.
کد خبر: ۵۷۶۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۴
«هیچوقت ندیدم پدرم جلوی من گریه کند. خانه عمهام نزدیک مسجدی بود که پدر میرفت آنجا برای نماز خواندن. عمه میگفت بعضی وقتها نماز که تمام میشه و مسجد خلوته، پرده رو کنار میزنم میبینم داداش سر به سجده گذاشته و هایهای گریه میکنه ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۸۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
«میخواستیم برویم منزل مادر فرح. آن روز بدترین و سختترین روز زندگیام بود. مردم همه ساک به دست آواره، سواره و پیاده سرگردان جادهها بودند. دود و خاک و غبار همه جا را برداشته بود تا رسیدیم منزل مادر فرح، زندگی آن بیچارهها هم زیر خاک بود و گریهزاری میکردند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۷۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۱
«در هول و ولای رفتن بودیم که یکدفعه صداهایی بلند شد که در عمرم نشنیده بودم مثل رعدوبرق شدید بود. علی روی زمین خوابیده بود. همه جا شروع کرد به لرزیدن. اول فکر کردم زلزله آمده. محمود، شوهر خواهرم، دوید علی را بغل کرد و داد کشید: همه بیایید بیرون! هواپیماهای عراقی حمله کردهاند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۶۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۰
«همه وسایل خانه را با گریه نگاه میکردم دوست حسین آمد کنارم و گفت منیژه خانم گریه نداره. حسین قهرمانه. کارش رو خوب انجام داده چند تا تانک عراقی رو زده عملیاتش عالی بوده. موقع برگشتن بدشانسی آورده با موشک هواپیماش رو زدهان. آزاد بشه، کارش خوب میشه درجهاش ارتقا پیدا میکنه...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۹۸۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۶
«علیرضا و تیم همراه با یورشی غافلگیرانه موفق به از بین منافقین حاضر در آن خانه تیمی شده و خود نیز با گلولهای که به شانهاش شلیک میشود و عبور آن از کنار قلب و پاره کردن روده و معده اش، بهدلیل شدت جراحات به درجه شهادت نایل میشود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات «جانباز صغری بیگممیرکمالی مادر شهیدان علیرضا و عبدالحسین مشاطان» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۲۹۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۲
یادواره شهدای آبروی محله «22شهید رستای آینه» در شهرستان سرپل ذهاب برگزار می شود.
کد خبر: ۵۵۷۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۱
طاهره آینهدار مادر «شهید غلامرضاابراهیمی خلیلآباد» میگوید: دوست فرزندم پس از یک عملیات در استان ایلام به او گفت که غلامرضا چرا آب نمیخوری و پسرم در جواب میگوید: «چهجوری میتوانم آب بخورم وقتی امام حسین(ع) و علی اصغر(ع) تشنه به شهادت رسیدند.»
کد خبر: ۵۵۰۴۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۶
برگی از خاطرات؛
«۲۶ دی ماه ۵۷ که شاه از ایران فرار کرد، مادر به همراه برخی از دوستان قصد داشتند در تظاهرات مردمی خیابان تجریش تهران که به خاطر فرار شاه از ایران انجام میشد حضور یابند که با نیروهای مسلح حکومت نظامی روبرو میشوند و بر اثر اصابت گلوله سربازی به پایش مجروح شد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات جانباز «صغری عرفانینژاد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۴۶۸۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
کتاب «آینه در آتش» روایتی از زندگی نوجوان شهید «علی عرب» در شهستان زرند رونمایی شد.
کد خبر: ۵۴۳۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
به مناسبت هفته کتابخوانی، کتاب «آینه در آتش» به چاپ رسید. این کتاب زندگی نوجوان شهید «علی عرب» را روایت میکند.
کد خبر: ۵۴۳۵۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۵
«از آنجایی که هر روز شهر سرپل ذهاب مورد تهاجم هوایی جنگندههای عراق قرار گرفته و اماکن مختلف شهر را بمباران میکردند، روزها با مردم به غاری در کنار کوههای اطراف شهر پناه میبردیم و شبها که هوا کاملاً تاریک میشد برای استراحت به خانه بازمیگشتیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات جانباز «جانباز زهرا مختاری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۹۸۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۹
در قسمتی از کتاب «روزهای بیآینه»، که زندگی واقعی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید حسین لشگری را واکاوی میکند، میخوانید: «طاقتم طاق شد راه افتادم به منزل آزادههای خلبان. بیشترشان میگفتند حسین لشگری را ندیدهایم. اما بعضی میگفتند وقتی قطعنامه قبول شد مدتی کنار ما بود و بعد منتقل شد، نمیدانیم او را کجا بردند ...»
کد خبر: ۵۳۸۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲
«پس از گذشت چهار دهه از آن واقعه، هنوز هم صحنه را کاملا به یاد دارم و در مقابل چشکانم رژه میرود. صحنهای که زیر آوار مانده بودم، ولی هنوز امکان تنفس بود و به هوش بودم. در آن لحظات دائم داد و فریاد میزدم و از مادر کمک میخواستم و میگفتم: مادر مرا نجات بده من اینجا زیر خاک هستم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات جانباز «المیرا رستمیتاش» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۶۴۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۳۰
برگرفته از کتاب روزهای بیآینه؛
«وقتی میآمد سر وقت علی. او را میبوسید و پایین و بالا میانداخت. هر چه میگفتم: حسین غذا سرد میشه. میگفت: هیچ چی نگو منیژه. بذار یه ساعت با بچه بازی کنم دلم آروم بشه ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۵۹۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
به مناسبت روز بزرگداشت شهدا با حضور جمعی از مسئولان سومین محفل شعر آیینههای بیزنگار در شهرستان اسلام آبادغرب برگزار شد.
کد خبر: ۵۳۱۳۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۲
به مناسبت 22 اسفند روز شهید؛
به مناسبت 22 اسفند روز شهید، سومین محفل شعر آیینه های بی زنگار و تجلیل از خانواده های معظم شهدا در اسلام آباد غرب برگزار می شود.
کد خبر: ۵۳۱۱۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۹
کتاب «آینه آسمانی» روایاتی ماندگار از خاطرات رزمندگان و خانواده های شهدایی است که با حاج قاسم دیدار داشته اند که توسط «زهرا باقری» نگارش و تدوین شده است.
کد خبر: ۵۲۹۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۳۰
«مادر هراسان به زنجان رفته و با کوچهای ویران شده روبرو میشود و تابلویی را بر روی تیر برق نصب شده میبیند که بر روی آن نوشته است: هر کسی با اهالی این کوچه کار دارد، تاکستان بیاید ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «شیرین زنگنه» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۲۶۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
برگی از خاطرات زنان جانباز؛
«صدای غرش هواپیماهای دشمن که شنیده شد و آژیر خطر به صدا درآمد، ندا را بغل کردم و به سمت پناهگاه فرار کردم. هنوز به محل مورد نظر نرسیده بودم که بمباران هوایی شروع شد و ترکشهایش به اطراف خورد و همراه با آن دود، آتش و فریادهایی بود که به آسمان میرفت ...» ادامه این روایت خواندنی از جانباز "ندا درویشی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۱۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷